کتاب > مرور - پگاه شفتی:
مارتین پبل میتوانست پسر شادی باشد، مثل خیلی از بچه های دیگر. اما متأسفانه در شرایطی سرخ میشد و در شرایطی دیگر نه. وقتی باید سرخ میشد، نمیشد و وقتی نباید، سرخ میشد.
این سرآغاز ماجراهای «مارتین پبل»، پسری است که «ژان ژاک سامپه»، تصویرگر و نویسنده فرانسوی آن را خلق کرده است. این تصویرگر و نویسنده برجسته فرانسوی، 17 اوت 1932 در «بوردو»، شهری در جنوب غربی فرانسه زاده شد.
سامپه هم مثل خیلی از مشاهیر با استعداد دنیا، در مدرسه دانشآموز درسخوان و منظمی نبود و خیلی زود از مدرسه اخراجش کردند.
او به دنبال یک حرفه جدید، در امتحانات ورودی کارمندان پست، بانک و راه آهن رد شد. حالا سامپه مجبور بود از صبح تا عصر خانه به خانه در بزند و پودر دندان بفروشد. گاهی هم نوشیدنی به در خانهها برساند.
سامپه در این باره میگوید: «قبل از اینکه طراحی را شروع کنم، دست به خیلی کارها زدم، اما هیچکدامشان دوام نداشت. سعی کردم در یک بانک مشغول به کارشوم، در اداره پلیس، حتی مدتی کارمند تأمین اجتماعی بودم، اما همهشان مرا اخراج کردند.
اینجا بود که تصمیم گرفتم طراح شوم. بالاخره باید یک کاری میکردم و خب طراحی تنها انتخاب من بود. انتخاب های قبلی مأیوسم کرده بودند.»
سامپه در نهایت وارد ارتش شد و همانجا بود که بیشتر اوقاتش صرف طراحی می شد. به قول خودش: «ارتش تنها جایی بود که هم به من شغل داد و هم جایی برای خواب.»
سامپه ساعتهای طولانی از وقتش را در ارتش صرف نگهبانی میکرد و در این ساعات کشدار غرق در تنهایی مشغول طراحی میشد. طراحی ذهن او را به هیجان میآورد و اوقات کسالتبار نگهبانی را برایش لذتبخش میکرد. بعد از اینکه از ارتش مرخص شد، به پاریس نقل مکان کرد و کار با «رنه گوسینی»، نویسنده و طراح مشهور فرانسوی را آغاز کرد. گوسینی خالق داستانهای جذاب «لوک خوش شانس» بود و سامپه در طراحی شخصیت بانمک بوشوگ و دالتونها کمک زیادی به او کرد.
حاصل همکاری این دو هنرمند خوشذوق مجموعه داستانهای کمیک«نیکلا کوچولو» بود که در سال 1950 منتشر شد.
نیکلا و همکلاسیهایش برای گروه سنی کودک و نوجوان طراحی شده بودند، اما ماجراهای نیکلا آنقدر جذاب بود که حتی بزرگسالان هم از خواندنش لذت میبردند.
این مجموعه جذاب که پر از تصویرگریهای بامزه و دوست داشتنی سامپه هستند، در ایران توسط انتشارات هرمس(کیمیا) منتشر شدهاند.
بالاخره سامپه به جمع طراحان کمیک استریپ فرانسوی پیوست. کمیک استریپ همیشه مورد علاقه فرانسوی ها بوده و هست و سامپه خیلی زود توانست خودش را در این زمینه نشان دهد.
علاوه بر این او کاریکاتورهایی رنگی و بدون شرح میکشید و بدون اینکه کلمهای به این کاریکاتورها اضافه کند منظورش را فقط با نقاشی میرساند. این کاریکاتورها گاهی روی جلد نشریات تراز اول امریکا و اروپا نقش میبستند.
بعضیها میگفتند سامپه در یک صفحه کوچک کاریکاتورهایی میکشد که یک داستان زیبا در دل خود دارند.
در سال 1952 سامپه برنده جایزه شد. این جایزه هرساله به طراحان آماتوری اهدا میشد که تازه میخواستند کار حرفهای خود را شروع کنند.
کاریکاتورها و طرحهای خلاقانه سامپه تا سالها روی جلد نشریه «نیویورکر» چاپ میشد و بخش کمیک استریپ هفته نامه «لومَچ» مدتی طولانی توسط سامپه طراحی و اجرا میشد.
اما شهرت سامپه زمانی به اوج رسید که نشریه «پیلوت» ماجراهای «نیکلاکوچولو» را چاپ کرد. این نشریه که بیشتر صفحههایش پر از کارتون و کمیک استریپ بود، نقش بسیاری در مطرح کردن هنرمندان کاریکاتوریست آن زمان داشت.
«نیکلا کوچولو» انقلابی در ادبیات کودک آن دوره به وجود آورد. نیکلا کودکی بود که ماجراهایش نه تنها برای کودکان جذاب و دوستداشتنی بود، بلکه بزرگترها را هم به دنیای ساده و پر از شیطنت کودکی میبرد.
با اینکه بیشتر این طرحها خندهدار بودند سامپه معتقد است:
«من به هیچ عنوان در طرحهایم کسی یا چیزی را مسخره نمیکنم. اصلاً چهطور میتوانم این کار را بکنم، وقتی خودم را در طرحهایم بازمییابم؟!»
اما ذهن سامپه به سؤالهای ساده جوابهای خندهدار میدهد: خیلی از شخصیتهای طراحی شده توسط این کاریکاتوریست در حال نواختن ساکسیفون هستند. سامپه میگوید:
«خب معلوم است که چرا ساکسیفون میزنند! خیلی ساده است، چون بلد نیستند فلوت بزنند!» عشق به موسیقی همیشه در قلب سامپه بود:
« همیشه دلم میخواست موسیقیدان شوم، اما وقتی دیدم موسیقیدانها چه زندگی سختی دارند، از این کار منصرف شدم.»
سامپه اما با دنیای مدرن میانه خوبی ندارد. مثلاً اگر قرار باشد که همین الان یک کامپیوتر را بکشد، کامپیوتری خواهد کشید که سالهاست از رده خارج شده است.
خودش میگوید: «عاشق اینم که صحنههایی از خیابان بکشم.
اما وقتی نوبت به کشیدن ماشینها میرسد، ماشینهای مدل عهد بوق را میکشم. از اینکه ماشینهای امروزی را بکشم متنفرم. آنها خیلی سریع و خیلی کارآمد هستند، اما جذابیت ندارند.
برای من دنیای مدرن فاقد جذابیت است. نمیخواهم بگویم همهچیز در گذشته بهتر از حال بوده، چون اینطور نبوده.
اما میشود گفت بهتر بهنظر میرسیده، یا دستکم در نظر من جذابتر است.» در طرحهای ساده و دوستداشتنی سامپه خبری از جنگ و جرم و جنایت نیست.
سامپه بیشتروقتها نیمه روشن زندگی را نقاشی میکند.
شاید به همین دلیل است که نقاشیهای سامپه زمان و مکان ندارند و هرکسی در هر کجای دنیا میتواند آنها را ببیند و بخندد و به مفهومشان پی ببرد. سامپه بیشتر دوران زندگیاش را در پاریس گذرانده و حالا در یک آپارتمان در محله مونپارناس پاریس زندگی میکند؛ جایی که طراحیها و کاریکاتورهای رنگارنگش در قاب هایی ساده به دیوار تکیه دادهاند و منتظر برگزاری نمایشگاهی جدید در یک جای جدید هستند.
در ایران کتابهای فراوانی از سامپه ترجمه و چاپ شده، اما «مارتین پبل» یکی از خواندنیترین آنهاست.
مارتین پبل پسری است که بهخاطر مسائلی بیخود صورتش سرخ میشود. این مسئله او را آزار میدهد.تا اینکه با «رودی راکت» آشنا میشود.
رودی هم به خاطر مسائلی کم اهمیت عطسه میکند.
همین باعث میشود تا بین مارتین و رودی یک دوستی عمیق شکل بگیرد.
«اوقات خوش» هم کتاب دیگری از سامپه است که مجموعهای از کاریکاتورهای اوست.
این دو کتاب را فاطمه کاوندی ترجمه کرده و نشر نظر(تلفن:88828903) منتشر کرده است.